زنــــدگی آخر سر آیـــد بندگــی در کـــار نیست
بنـــــدگی گر شرط باشد زنـــدگی در کار نیست
گـــر فشار دشمنان آبت کند مسکین مشو
مرد باش ای خسته دل شرمندگی در کار نیسـت
با حقارت گـــر ببارد بر سرت باران دٌر
آسمان را گو برو بارندگی در کــارنیست
گـــر که با وابستگی داران این دنیا شـوی
دورش افگن این چنین دارندگی در کــار نیسـت
گــر بشرط پایکوبی سر بماند در تن ات
جان ده و ردکن که سر افکندگی در کـار نیسـت
زنـــدگی آزادی انسان و استقلال اوست
بهر آزادی جدل کن بندگی در کار نیست..