جمعه

قطعنامه حقوق بشری سازمان ملل متحد درباره ایران تصویب شد

(28 آذرماه 1392) – روز گذشته، قطعنامه مجمع عمومی سازمان ملل متحد درباره ارتقاء و حمایت از حقوق بشر در جمهوری اسلامی ایران، با 86 رای موافق، 36 رای مخالف و 61 رای ممتنع به تصویب رسید.
یکماه قبل در 28 آبانماه 1392 (19 نوامبر 2013)، کمیته سوم مجمع عمومی سازمان ملل این قطعنامه را با 83 رای موافق، 36 رای مخالف و 62 رای ممتنع به تصویب رسانده بود. کشورهای عضو سازمان ملل متحد که رای قبلی خود در کمیته سوم را نسبت به جلسه مجمع عمومی تغییر دادند عبارتند از کشورهای مالدیو، کیریباتی، دومینیکا، سودان جنوبی و ترینیداد و توباگو. تصویب این قطعنامه در مجمع عمومی نشانه تصویب رسمی آن است.
متن این قطعنامه به طور مشخص جمهوری اسلامی را در خصوص میزان بالای اعدام و محرومیت این افراد و سایر محکومان از طی مراحل قانونی مورد خطاب قرار می دهد.
این قطعنامه همچنین ایران را در مورد استفاده از مجازات های بدنی مورد خطاب قرار داده  و از حکومت ایران خواسته تا به صدور احکامی همچون شلاق زدن، کور کردن و انواع دیگر شکنجه پایان دهد. این قطعنامه همچنین بر بهبود حقوق زنان علی الخصوص دسترسی  برابرآنان به تمامی وجوه تحصیلات دانشگاهی تاکید می کند.
از زمان تصویب این قطعنامه در یک ماه پیش در کمیته سوم، چند رخداد داخلی و خارجی صورت گرفت که هرچه بیشتر بر تصویب این قطعنامه و همچنین تعامل جامعه بین المللی در مورد مسئله حقوق بشر در ایران تاکید می کرد.
در 26 نوامبر سال جاری، حسن روحانی رئیس جمهور ایران در یکصدمین روز ریاست جمهوری خود پیش نویس منشور حقوق بشری خود که جزو وعده های انتخاباتی اش بود را منتشر نمود. در حالیکه در آن منشور آزادی بیان و اندیشه و همچنین به رسمیت شناختن اقلیت های قومی آمده اما به موارد نقض حقوق بشر توجه کافی نشده و تنها محدود و درچهارچوب قوانین فعلی و تبعیض آمیز موجود در قانون اساسی ایران است.
علاوه بر این، با وجود وعده های روحانی برای بهبود وضعیت حقوق بشر در ایران، نقض آن تداوم داشته و حتی در برخی موارد نیز بدتر شده است. از روز برگزاری مراسم تحلیف حسن روحانی، میزان اعدام ها به طور چشمگیری افزایش یافته و دستگیری مخالفان حکومت همچنان ادامه دارد، از جمله می توان به دستگیری بیش از 12 فعال سایبری اشاره نمود. همچنین در اوایل همین ماه خبرگزاری ها گزارش دادند که امیر تتلو، یک خواننده رپ زیرزمینی توسط پلیس امنیت اخلاقی دستگیر شد. هرچند او بعدا آزاد گردید اما دلایل دستگیری وی نامشخص ماند.
در بعد بین المللی، قراردادی موقت میان ایران و کشورهای به اصطلاح 1+5 بر سر محدود کردن فعالیت های هسته ای این کشور به امضاء رسید. درحالی این توافق با ایران امضاء شد که ملاحظات حقوق بشری در آنلحاظ نشده است.
با توجه به این پیشرفت های داخلی وبین المللی، تصویب این قطعنامه در مجمع عمومی سازمان ملل متحد نشان دهنده یک گام مثبت و نیز نشان دهنده آن است که تعامل بین المللی درباره مسائل حقوق بشری در ایران همچنان ادامه دارد.

دوشنبه

آرمان پرویزی،در انتظار اعدام

آرمان پرویزی دانشجوی معماری دانشگاه رشت و از فعالان کرد شهر مهاباد، در دادگاهی در رشت به اعدام محکوم شد.

اتهام آقای پرویزی که از اواخر سال 91 در بازداشت به سر می برد؛ اقدام علیه امنیت ملی و محاربه از طریق همکاری با یکی از احزاب کرد اعلام شده است.


”کمپین دفاع از زندانیان سیاسی ومدنی”، با انتشار این خبر اعلام کرد: “حکم صادره در تاریخ 31/10/2013 به وی ابلاغ شده است.”

طبق گزارش این کمپین، لیست فعالین سیاسی و مدنی استان کردستان که در زندانهای جمهوری اسلامی در انتظار اجرای حکم به سر می برند؛ 25 نفر و به شرح زیر است:

۱. حبيب الله لطيفی ، ۲. رشيد آخکندی ، ۳. مصطفی سليمی ، ۴. شيرکو معارفی ، ۵. سمکو خورشيدی ، ۶. سيروان نژاوی ، ۷. ابراهيم عيسي‌پور ، ۸. رزگار (حبيب) افشاری ، ۹. علی افشاری ، ۱۰. سامان نسيم ، ۱۱. زانيار مرادی ، ۱۲. لقمان مرادی ، ۱۳. هوشنگ رضايی ، ۱۴. (( رضا اسماعيلی )) ، ۱۵. بهروز آلخانی ، ۱۶. سيد سامی حسينی ، ۱۷ . سيد جمال محمدی ، ۱۸. بختيار معماری ، ۱۹ منصور آروند ، ۲۰ ، صابر مخلد موانه ، ۱ ۲ ، “محمد عبدالهی ، ۲۱، علی احمد سلیمان ، ۲۲، هوشنگ رضایی ، ۳ ۲ ، رضا ملازاده ، ۴ ۲ ، حسین فروهیده و آرمان پرویزی

طی هفته گذشته نیز حکم اعدام دو تن از زندانیان سیاسی کرد در ایران به نامهای حبیب الله گلپری پور و رضا اسماعیلی در زندانهای ارومیه و سلماس اجرا شد. همچنین طبق اخبار منتشر شده بیم آن میرود ظرف چند روز آینده، حکم اعدام منصور آروندپور، دیگر زندانی سیاسی کرد اهل شهر مهاباد به اجرا دربیاید. 

شنبه

سرنوشت نامعلوم

ئاکام رضایی کارگردان کلیپهای راپ و راک ، اکنون مدت ۴ روز است که خانواده ایشان در بی خبر بسر میبرند.
طی تماس با خانواده ایشان اعلام کردند که در این مدت با وحود مراجعه به اداره اطلاعات و آگاهی و همچنین نیروی انتظامی ، هیج خبری از وضعیت و محل نگهداری ایشان دریافت نکرده اند .
ئاکام رضایی چندی پیش در جریان فعالیت با گروه ارتعاش به جرم شیطان پرستی از سوی اداره اطلاعات شهرستان مهاباد تهدید و بازداشت شده بودند .

چهارشنبه

اعدام نوجوانان

یک نوجوان ۱۸ ساله صبح امروز شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۲ در برابر دیدگان مردم در قائمشهر به دار آویخته شد.
به گزارش خبرگزاری مهر،‪” ‬عرفان – ق‪”‬ به اتهام ‪”‬تجاوز به عنف‪”‬ برابر ماده ۲۹۳ آیین دادرسی کیفری، در میدان ولایت قائمشهر اعدام شده است.
به نوشته مهر، فرد مذکور که سال گذشته به اتهام تجاوز به عُنف به یک دانش‌آموز دستگیر و به اعدام محکوم شده بود، حکمش امروز صبح، با حضور دادستان محل، رئیس دادگستری شهرستان، مسئولان انتظامی و قضایی شهرستان و استان، به اجرا درآمد.‪”‬
روز پنج‌شنبه گذشته هم سه نفر دیگر، به اتهام ‪”‬تجاوز به عنف” در دهدشت، مرکز شهرستان کهگیلویه، در برابر دیدگان مردم به دار آویخته شدند.
‪ برابر قوانین کیفری ایران، چنانچه “زنا به عُنف” صورت گرفته باشد، مطابق موازین فقهی حکمش اعدام است.

یکشنبه

عفو بین‌الملل از احتمال اعدام چهار کرد سنی‌ در ایران خبر داد




سازمان عفو بین‌الملل روز پنجشنبه 20-9-2013 طی اطلاعیه ای از گزارش های مبنی بر اعدام قریب‌ الوقوع چهار تن سنی ‌مذهب در کردستان ایران ابراز نگرانی کرده و از مقامات قضایی ایران خواسته است تا اجرای حکم اعدام آنان را متوقف کند.

این سازمان مدافع حقوق بشر در اطلاعیه ای که بر سایت رسمی خود منشر شد، اعلام کرد دیوان عالی کشور ایران حکم اعدام جمشید دهقانی، جهانگیر دهقانی، حامد احمدی و کمال مولایی را تایید کرده است.

عفو بین الملل می گوید، اتهام این افراد به "محاریه" و مفسد فی الارض از نظر حقوقی بسیار مبهم بوده است.

سازمان عفو بین‌الملل در گزارش خود تاکید کرده که طبق اطلاعات دریافتی این نهاد درباره این چهار زندانی در زمان بازداشت به شدت شکنجه و تهدید شدند.

این سازمان در اطلاعیه خود تاکید می‌کند که این متهمان در جریان محاکمه خود در شعبه 28 دادگاه انقلاب تهران، از داشتن وکیل محروم بوده‌اند.

این چهار فرد محکوم شده به اعدام، به دست داشتن در ترور یکی از روحانیون ارشد سنی‌مذهب نزدیک به حکومت ایران متهم بودند اما آنها و خانواده هایشان می گویند این متهمین هنگام به قتل رسیدن این روحانی سنی مذهب در زندان بودند.

ملا محمد شیخ‌الاسلام، نماینده استان کردستان در مجلس خبرگان رهبری بود که در سال 2007 به ضرب گلوله افرادی مسلح به قتل رسید.

مقامات امنیتی و قضایی ایران پس از مدتی تحقیق جمشید و جهانگیر دهقانی، حامد احمدی و کمال مولایی، را به دست داشتن در قتل این روحانی متهم کردند اما عفو بین‌الملل با رد این اتهام از سوی ایران به این 4 نفر، تاکید می‌کند که این افراد هنگام حادثه در بازداشت بودند.

این نهاد مدافع حقوق بشر در پایان اطلاعیه خود از مقامات عالی ایران خواست که ضمن توقف اجرای حکم اعدام در حق این چهار متهم ، شرایط را برای امکان محاکمه مجدد آنان در یک دادگاه منصفانه فراهم آورند.

خطر مرگ حسین رونقی ملکی و مادرش را تهدید می‌کند

گزارش‌گران بدون مرز رفتارکشنده مسئولان دستگاه قضایی ایران را که از آزادی حسین رونقی ملکیخوداری می‌کنند، محکوم می‌کند. در حالی که این وب‌نگار مدافع حقوق بشر بیستمین روز اعتصاب غذای خود را سپری می‌کند، مادرش زلیخا موسوی نیز در اعتراض به شرایط غیر انسانی بازداشت پسرش، از هشت روز پیش اعتصاب غذا کرده است.
«در برابر قاطعیت حسین رونقی ملکی در قمار مرگش و بی‌اعتنایی ماموران قضایی امنیتی حکومتی، برای پیشگیری از فاجعه و مرگی دیگر در زندان،مسئولان حکومتی، باید اقدامی بشر دوستانه برای آزادی این مدافع حقوق بشر که بیش از چهار سال است، ناعادلانه زندانی شده است، انجام دهند. ما صادق آملی لاریجانی، رئیس قوه قضایی، عباس جعفری دولت‌آبادی، دادستان تهران و مصطفی پور محمدی وزیر دادگستری را مسئول جان حسین رونقی ملکی و زلیخا موسوی می‌دانیم.»
از تاریخ ١٨ مرداد ماه، این وب‌نگار زندانی در اعتراض به وضعیت نامساعد جسمی‌اش در بازداشت اعتصاب غذا کرده است. درحالی بیست و یکمین روز اعتصاب را آغاز می‌کند، که وزنش به ٥٢ کیلو رسیده و در بسیاری از ساعت روز در بی حالی مفرط بسر می‌برد. حسین رونقی ملکی در تاریخ ٢٢ آذر ماه ١٣٨٨ بازداشت و به ۱۷ سال و پنج ماه زندان محکوم شده است، علیرغم چند عمل جراحی بر روی کلیه و وضعیت نابسامان جسمی همچنان در زندان و از مرخصی درمانی محروم است. وی به مدت چهار ماه تحت درمان بود و از اول خرداد ماه سال جاری مجددا به زندان اوین بازگشت.
خانواده این وب‌نگار در برابر سخت‌گیری‌های بدون توجیه مسئولان حکومتی نگران و ناتوان‌اند. پدرش در تاریخ ٩ مرداد در نامه‌ای به مسئولان قضایی هشدار داده بود: «نگهداری فرزندم در زندان، که در پی‌ خونریزی معده، مشکلات شدید پروستات و کلیه مجددا در وضعیت بسیار وخیمی به‌سر می‌‌برد، باعث خواهد شد تا جانش به خطر بیفتد» و مادرش که خود از بیماری قلبی رنج می‌برد در مصاحبه با بی بی سی فارسی گفته است «اعتصاب غذا کردم، شاید کسی صدایمان را بشنود....اگر می خواهند حسین را بکشند، خب بکشند، دیگر اینقدر عذاب‌مان ندهند.»
در تاریخ ٥ شهریور،٤١نفر از همبندان حسین رونقی مالکی در بند ٣٥٠ زندان اوین با ارسال نامه‌ای خطاب به دادستان تهران «در مورد وضعیت وخیم جسمانی حسین رونقی ملکی که هر لحظه به وضعیت خطر نزدیک می‌شود»، و «اهمال و کوتاهی مسئولین امر» اعلام خطر کردند.
گزارش‌گران بدون مرز نتیجه آزمایش پزشکی بر روی کلیه حسین رونقی مالکی را که نزدیک به یک سال پیش انجام شده است منتشر می‌کند، تا نشان دهد، وضعیت جسمی این وب نگار زندانی تا چه حد وخیم و نگران کننده است.

جمعه

کشتارهای رژیم آخوندی

 تصاویری که میبینید برگهایی از تاریخ چرکین و خونین این نظام است. هدف از انتشار این عکسها فقط برای اطلاع رسانی و روشن شدن ذهنیت نسل انقلاب میباشد. نسلی که به گمان این صحنه ها را نه دیده و نه شنیده و نه لمس کرده است. اگر تصاویر آزاردهنده و یا ناراحت کننده هستند مرا عفو کنید ولی زخمی که ملت در این 30 سال برداشته اند بسیار دردناک تر از این جنایات است. این صحنه ها شاید چند مورد از هزاران هزار جنایاتی است که به اطلاع من و شما رسیده است. 
رژیم جمهوری اسلامی پس از روی کار آمدن، حمله ی گسترده ی را به کردستان آغاز نمود و شهرهای این استان را زیر باران گلوله و بمب خود قرار داد که در جریان آن تعداد زیادی از انسانهای بی گناه جان خود را از دست دادند. عکسهایی که می بینید بوسیله رضا دقتی در همان مقطع برداشته شده است و می تواند بخشی از وضعیت دهشتناک آن دوران مردم کردستان را به تصویر بکشد


اعدام مبارزان خلق کرد در سال 1358 بدست جوخه های آتش شیخ صادق خلخالی
یکی از نادر عکسهای به جا مانده از کشتار فعالین سیاسی در سال 1367 توسط رژیم اسلامی که در ملا عام صورت گرفته است
دو جوان به جرم همجنس گرایی اعدام می شوند
نمونه ای از اعدام های که در اوایل انقلاب به فرمان صادق خلخالی ( قاضی القصات رژیم ) صورت گرفت
هویدا در بیدادگاهی محاکمه شد که قاضی آن «صادق خلخالی» بود. زمانیکه که وی خواست تا در مورد خاطرات 14 سال صداراتش صحبت کند، خلخالی وقت تنفس داد. و در همین وقت تنفس بود که هادی غفاری در راهروی دادگاه، او را با شلیک گلوله های تفنگ کمری اش از پای در آورد
اعدام چهار نفر در روز پنج شنبه 20 تیرماه 1378 در میدان چمران شهر برازجان
در روزهای پر تلاطم انقلاب 1357، زمانیکه نیروهای مترقی و مردم در حال تسخیر ارگانهای سرکوبگر رژیم شاه نظیر ساواک، کلانتری ها و پادگانها بودند، طرفداران آخوندها در حال به آتش کشیدن سینما ها و نابود کردن مشروب فروشی ها. یکی از کارهای دیگر افراد حزب اللهی، آتش زدن چندین نفر از زنان تن فروش و چرخاندن آنها در سطح شهر، برای تحریک مردم متعصب بود. در عکس فوق عاملین اصلی سوزاندن این زن نگون بخت که ریشو هستند، در جلو و عقب این پیکر سوخته شده ، دیده می شوند. اینها همان کسانی بودند که شکنجه گران و سرکوبگران مردم ایران، در فردای پیروزی انقلاب شدند
خنده ی پیش از اعدام: مجید کاووسی فر ، جوانی که به علت فعالیت مسلحانه در ایران اعدام شد
در ۲۴ بهمن ۶۲ ، نيروهاي ويژه تهران به رهبري اسدالله لاجوردی [در حاليکه هوانيروز اصفهان را نيز در خدمت داشتند] ، به همراه گروه ضربت سپاه پاسداران اصفهان و فارس ، الله قلی یکی از بزرگترین انقلابیون باقی مانده از رژیم شاه و ياران دليرش را محاصره کردند ، اما نتوانستند آنان را به تسليم وادارند . الله قلی و همراهانش پس از يک مبارزه قهرمانانه بيست ساعته، همگی یک به یک جان باختند. رژیم جسد الله قلی را به صلیب کشاند و در روستا و شهرهای اطراف محل حادثه چرخاند تا باعث ترس و رعب عمومی گردد
عکسی از جهانگیر رزمی …. اعدام مبارزان در شهر سنندج
در سال 1367، هزاران زندانی سیاسی موجود در زندانهای جمهوری اسلامی ایران، که بعضی از آنها محکومیت شان رو به اتمام بود به فرمان مستقیم خمینی اعدام شدند. آنها را پس از اعدام در گورهای دستجمعی خاک کردند. عکس فوق پیکر یکی از جانباختگان این کشتار را نشان می دهد که بعلت کم عمق بودن گور دستجمعی از خاک بیرون آمده است. این عکس یکی از مهمترین عکسهای به جا مانده از آن کشتار وحشیانه است
آخرین دقایق زندگی ندا آقا سلطان، دختری 26 ساله که مورد اصابت گلوله ی نیروهای مسلح رژیم جمهوری اسلامی قرار گرفت و جان سپرد

پنجشنبه

کشتن بواسطه ی آیه قرآن


رژیم بعث عراق در سال ۱۹۸۸ عملیاتی را برای ضربه زدن به قیام کُردهای عراق در ۸ مرحله آغاز کرد که در آن حدود ۱۸۲ هزار نفر کشته و یا مفقود شدند. 
 این پروسه از ۲۳ فوریه ۱۹۸۸ آغاز شد و در ۸ مرحله و در ۶ منطقه جغرافیایی به اجراء درآمد و در ۶ سپتامبر ۱۹۸۸ بعد از نابودی بیشتر روستاهای کردستان عراق به پایان رسید. 
رژیم بعث عراق برای اجرای عملیات انفال کُردها تعداد زیادی نیروهای نظامی که آخرین تکنولوژیهای نظامی را در اختیار شد به کار گرفت. حملات و عملیات انفال از سوی نیروهای نظامی وابسته به دو لشکر یک و پنج با حمایت یگان هایی از نیروهایی که در جنگ ایران و عراق شرکت نکرده بودند انجام شد و گارد ریاست جمهوری نیز در اولین مرحله این عملیات شرکت داشت. یگان هایی که در این عملیات حضور داشتند عبارت بودند از نیروهای ویژه، نیروهای کماندو و نیروهای ضربتی. در کنار نیروهای نظامی دولت عراق، نزدیک به ۳۰۰ گروه مخفی در اقلیم کردستان عراق وجود داشت که بیشتر از ۲۰۰ هزار نیروی مسلح به نام (نیروهای وفادار کرد به صدام) در این گروهها حضور داشتند.

مرحله اول پروسه انفال 
از‌ (۲۳ فوریه ۱۹۸۸ تـــا ۱۸ مارس ۱۹۸۸) 
مرحله اول عملیات انفال در مناطق دوکان، بنگرد، زه کوچک، ماوت، چهارتا، ازمر و سورداش از توابع استان سلیمانیه از ساعت ۱:۳۰ بعدازظهر ۲۳ فوریه آغاز و تا ۲ بامداد همان روز ادامه داشت. ساکنین یاخسمر و سه‌رگه‌ڵو به‌رگه‌ڵو در تاریکی شب و با صدای تجهیزات نیروهای صدام و بمباران بیدار شدند. این بمباران اولین مرحله از عملیات انفال به شمار می رود. 
بعد از سپری شدن نزدیک به یک ماه از جنگ و درگیری و رویارویی های شدید میان نیروهای پیشمرگ و ارتش عراق مورخه ۱۸ مارس ۱۹۸۸ یگان های ارتش به روستاهای سه‌رگه‌ڵو به‌رگه‌ڵو حمله کردند. روز ۱۹ مارس ۱۹۸۸ یگان ارتش عراق بیانیه ای تحت عنوان بیانیه شماره ۳۰۸۷ صادر کرد و از تمامی رسانه ها خبر تسخیر دفاتر شورای رهبری اتحادیه میهنی را به مثابه مژده ای منتشر کرد.
مرحله دوم عملیات انفال: 
از‌ ۲۲ مارس ۱۹۸۸ تــا ۱ آوریل ۱۹۸۸ 
گستره مرحله دوم عملیات انفال مناطق(قره داغ، بازیان، دربندیخان) بود. رژیم بعث مانند دیگر عملیات انفال خود، حمله را با بمباران شیمیایی آغاز کرد و از همین رو ۶ روز بعد از فاجعه حلبجه در تاریخ ۲۲ مارس ۱۹۸۸ روستای سیوسینان را نیز به شدت و با ددمنشی تمام مورد بمباران شیمیایی قرار داد. از این رو این سلاح به دهشتناک ترین اسلحه ای که علیه کُردها به کار گرفته شده بود، شناخته شد.
این حمله به عنوان آغازی برای دومین مرحله عملیات انفال قلمداد می شود. در نتیجه این بمبارانها خسارات مادی فراوانی برجای ماند. افراد زیادی در دومین مرحله انفال شهید شدند. نزدیک به ۶۶ تن زخمی و دهها شهید برجای ماند که در میان این شهداء ۳۰ کودک به چشم می خورد. بعد از اینکه رژیم بعث این منطقه را به تصرف خود درآورد همه روستاهای این منطقه را که نزدیک به ۸۰ روستا بود و ۲۲۴۱ خانوار با جمعیت ۱۲۲۵۴ نفر را در خود جای داده بود، ویران کرد. در این مرحله نزدیک به ۵۶۳۷ قربانی شدند. 
بعد از ویرانی تمامی روستاهای این منطقه مرحل دوم عملیات انفال در ۱ آوریل ۱۹۸۸ به پایان رسید.
مرحله سوم انفال: 
از ۷ آوریل ۱۹۸۸ تا ۲۰ آوریل ۱۹۸۸ 
این مرحله از انفال کُردها به عنوان وحشتاکترین و زیانبارترین پروسه انفال شناخته شده که نسبت به سایر مراحل بیشترین قربانی را گرفته است. 
گستره این مناطق از غرب بزرگراه شهر نفت خیز کرکوک و دوزخورماتو، در شمال از راه شوسه کرکوک- چمچمال، در منطقه غربی محدوده کوههای قره داغ و در جنوب نیز هر سه شهرک کلار، کفری و پیباز بود. این یورش که به عنوان پرتلفات ترین مرحله عملیات انفال شناخته می شود مناطق چمچمال، سنگاو، قادرکرم، دوز، کفری، کلار، پیباز، تیلکو را در بر گرفت. این مناطق از توابع سه استان کرکوک، سلیمانیه و دیاله است. در این عملیات بیش از ۵۰۰ روستا تخریب شد.
اوج حملات وحشیانه رژیم و عملیات انفال مورخه ۱۴ آوریل ۱۹۸۸ بود و بر اساس تخمین کمیته دفاع از حقوق قربانیان انفال، نزدیک به ۲۰ هزار روستانشین اعم از زن، کودک، نوجوان و مرد توسط کامیون و تراکتور به قلعه های نظامی قوره تو منتقل شدند و از آنجا به بعد اثری از آنها در دست نیست. از این رو، این روز(۲۵ فروردین) به نام روز انفال نامگذاری شده است.
سومین مرحله عملیات انفال هم مورخه ۲۰ آوریل ۱۹۸۸ پایان یافت که در آن همه روستاهای منطقه گرمیان تخریب شدند. اغلب ساکنین این روستاها به (قادر کرم) منتقل شدند. بعد از اتمام این مرحله، علی حسن مجید، بارق و سلطان هاشم به تماشای کُردهای اسیر شده آمدند. تصاویر اسراء تا چند روز از رسانه های رسمی دولت عراق پخش می شد.
مرحله چهارم عملیات انفال 
از ۳ می ۱۹۸۸ تـــا ۱۵ می ۱۹۸۸ 
مرحله چهارم انفال نیز در مناطق زه کوچک، دشت کویه، آغجلر، تقتق و شوان صورت گرفت. مرحله چهارم مورخه ۳ می ۱۹۸۸ با بمباران شیمیایی شدید روستای گۆپته‌په و عسکری از توابع آغجلر آغاز شد. در جریان این بمباران شیمیایی ۱۵۴ تن کشته و صدها نفر زخمی شدند. 
ارتش مورخه ۱۵ می با ویران کردن تمامی روستاهای این مناطق به این مرحله از عملیات انفال پایان داد.
مرحله پنجم، ششم و هفتم انفال 
از‌ ۱۵ می ۱۹۸۸ تـــا ۲۶ آگوست ۱۹۸۸ 
مراحل پنجم، ششم و هفتم انفال از دامنه های کوههای شقلاوه و رواندوز مورخه ۱۵ می ۱۹۸۸ آغاز شد. 
این عملیات نیز به سرپرستی فرمانده لشکر ۵ عراق انجام شد و مسئولیت این مرحله از انفال کُردها را یونس محمد ضربو برعهده داشت. این عملیات نیز مانند دیگر عملیات های رژیم بعث با بمباران شیمیایی آغاز شد. مورخه ۱۵ می ۱۹۸۸ آخرین روز ماه مبارک رمضان درست هنگامی که مردم خود را برای استقبال از عید قربان آماده کرده بودند، چندین هواپیما به بمباران روستاهای وره، علی آباد، سماقلی و نازنین پرداختند و در این یورش ۳۶ تن از اهالی روستای وره شهید شدند که ۱۷ تن از آنها مرد و ۱۹ نفر زن بودند.

مرحله هشتم و پایان عملیات انفال 
از ۲۸ ژوئن ۱۹۸۸ تا ۶ سپتامبر ۱۹۸۸ 
در مرحله هشتم انفال مناطق دهوک، زاخو، باتوفه، کانی ماهی، زیوه، دیرلوک، اتروش و زاویته مورد حمله عراق قرار گرفت.
بعد از اعلام پایان جنگ میان ایران و عراق مورخه ۸ آگوست ۱۹۸۸ ارتش عراق نیروهای خود را از مرزها عقب کشید تا از آنها در عملیات انفال که در آن موقع هفتمین مرحله آن به پایان رسیده و تنها مرحله هشتم آن باقی مانده بود، استفاده کند. مرحله هشتم عملیات انفال در مناطق بادینان واقع در مرز ترکیه صورت گرفت.
آغاز این حملات به منظور زهرچشم گرفتن و ترساندن مردم با بمباران آغاز شد. به دنبال بمباران شدید رژیم بعث عراق حملات زمینی مورخه ۲۸ آگوست ۱۹۸۸ آغاز شد. این عملیات از مناطق غربی در زاخو تا آمیدی در جنوب و غرب شیخان و آکری را در برگرفت.
بعد از تخریب همه روستاهای این مناطق مورخه ۶ سپتامبر ۱۹۸۸ پایان عملیات انفال اعلام شد و به همین مناسبت نیز عفو عمومی اعلام شد.

چهارشنبه

سنگسار!!!!


 زهرا پورساعی فرزند حسن و علی ساعی باشسیز فرزند حسن، در سال نود ویک، در شعبه‌ی دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان‌شرقی به ریاست آخوند امیری محاکمه و به اتهام زنای محصن و محصنه به مجازات رجم (سنگسار) محکوم شده‌اند.
نقی محمودی، فعال حقوق بشر در گفتگو با هرانا اعلام داشت: " طبق اطلاع ماخوذه از اجرای احکام دادگستری تبریز، وکلای متهمین به دادنامه‌ی صادره اعتراض کرده‌اند که رسیدگی به اعتراض‌شان به شعبه‌ی هفتم دیوان عالی کشور ارجاع شده است. شعبه‌ی هفتم دیوان عالی کشور به ریاست مرتضی فاضل و عزیزالله رزاقی (مستشار) پس از رسیدگی و بررسی اعتراض متهمین و وکلای آن‌ها، اعتراض را وارد ندانسته و مبادرت به صدور حکم کرده است."

متن حکم دیوان عالی کشور به قرار زیر است: "با توجه به محتویات پرونده و تحقیقات انجام شده و اظهارات متهمان ومفاد اظهارات مطلعین و فیلم تهیه شده پیرامون رابطه‌ی متهمان و انعکاس واضح ارتکاب عمل زنا با میل و رغبت طرفین و تصریح اعضای دادگاه مبنی بر مشاهده‌ی فیلم و احراز شرایط احصان از سوی کلیه‌ی اعضای دادگاه و عدم ابراز دلیل کافی موجب نقض از سوی محکوم علیه ما و وکلای آنان، دادنامه‌ی شماره‌ی ۰۰۰۰۱۲۹- ۱۹/۴/۹۱ صادره از شعبه‌ی دوم دادگاه کیفری استان آذربایجان‌شرقی حاوی محکومیت آقای علی ساعی و خانم زهرا پورساعی به رجم بابت ارتکاب زنای محصن و محصنه مطابق مقررات تشخیص و مستندا به بند الف ماده‌ی ۲۶۵ قانون آئین دادرسی کیفری، تایید می‌گردد."
این حکمِ قطعی، در تاریخ ۲۶/۹/۹۱ به متهمین در زندان مرکزی تبریز ابلاغ شده است و لذا بیم آن می‌رود که اجرای احکام دادگستری تبریز به صورت مخفیانه درصدد اجرای این حکم غیرانسانی برآید.

کاریزماتیک کیست؟

در صحنه‌ سیاسی قرن بیستم، پیدایش چهره‌های «کاریزماتیک» ‌از برجسته‌ترین پدیده‌ها در ابعاد جهانی است، رهبرانی که جاذبه‌ افسون‌کننده و انتقادناپذیری برای انبوه پیروان و هوادارانشان داشته، برخی از آنان (همچون هیتلر، موسولینی، استالین) اکنون به ورطه‌ بدنامی و بی‌اعتباری افتاده‌اند و از برخی (مانند گاندی، نهرو، ماندلا) همچنان با علاقه و احترام یاد می‌شود – دیگرانی هم در برزخ بین این دو سرگردانند.
امروزه، کمتر کسی در معنا و مصادیق «کاریزما» و «کاریزماتیک» شک و شبهه دارد، و در عین حال کمتر کسی حدس می‌زند رواج این اصطلاحات از اواسط قرن بیستم آغاز شده، پیشتر استفاده از آن‌ها به شاخه‌ خاصی از الاهیات مسیحی محدود می‌شد."

به لحاظ ریشه‌شناسی، «کاریزما» برگرفته از «خاریسما»ی یونانی به معنای «جاذبه‌ ذاتی» است که خود از «خاریتاس» به معنای متانت، جذابیت، برکت، و موهبت می‌آمد.
خاریسما در عهد باستان رواج محدودی داشت که البته حامل هر دو معنای اصلی این واژه بود: در معنای اول به جاذبه‌های ظاهری یک نفر اطلاق می‌شد (و خصلتی دنیوی و سکولار داشت)، و در معنای دوم از فرهمندی الوهی یا برخورداری از موهبتی آسمانی حکایت می‌کرد (و امری اساطیری یا الاهیاتی بود)
در هر دو حالت، خاریسما ویژگی‌های مشخص اما مرموزی بود که طبیعت یا آسمان و خدایان به فردی اعطا کرده، این فضیلت ذاتی و موهبت مادرزادی او را از دیگران متمایز می‌کرد و بر آنان برتری می‌بخشید.
با ظهور مسیحیت و با رسالات پولس رسول (به ویژه رساله‌های اول و دوم خطاب به قرنتیان) بود که کاریزما کاربرد تازه‌ای در گفتمان سیاسی - الاهی پیدا کرد.
پولس کاریزما را مجموع مواهبی می‌شمرد که به لطف الاهی یا به یمن روح‌القدس به افرادی اعطا شده، آنان را شایسته‌ رهبری و سروری می‌سازد. کاریزمای مسیحی هم مصادیق معدودی داشت (‌چنین الطافی اصولاً در چهره‌های مقدس مسیحیت متجلی می‌شد)؛ با این حال، استفاده‌ پولس از «کاریزما» برجسته‌کننده‌ وجهی از این اصطلاح شد که امروزه هم از وجوه معرف آن به شمار می‌رود: جاذبه‌ای انفرادی (فردی) که اثری اجتماعی (جمعی) دارد."

کاربرد مدرن کاریزما اما با ماکس وبر، جامعه‌شناس آلمانی، در اوایل قرن بیستم آغاز شد. وبر بود که با طرح «اقتدار کاریزماتیک» اسباب رواج این اصطلاح در دهه‌های بعد را فراهم کرد – در واقع، کاربرد کاریزما تا زمان وبر آن‌چنان کمیاب بود که تالکوت پارسونز (جامعه‌شناس آمریکایی و مترجم و مفسر آثار وبر به انگلیسی) اشتباهاً آن را ساخته و پرداخته‌ خود او دانسته بود.
وبر در طرح مشهور خود برای طبقه‌بندی و تحلیل شیوه‌ها و سرچشمه‌های «حاکمیت مشروع»، در کنار «اقتدار سنتی» و «اقتدار عقلانی - قانونی»، به نوع سومی از حاکمیت قائل شد که مشروعیت خود را از کاریزمای متجلی در وجود یک رهبر برجسته می‌گرفت، رهبری که به شیوه‌ای سکولار و دنیوی بر خصلت‌های استثنایی و شبه‌الاهی‌اش اتکا داشت و با «اقتدار کاریزماتیک»اش بر انبوه مردم حکومت می‌کرد. ‌
آن‌گونه که از آرای وبر در دو کتاب سترگش «اخلاق پروتستانی و روح سرمایه‌داری» و «اقتصاد و جامعه» بر می‌آید، اقتدار کاریزماتیک از «وفاداری و سرسپردگی» انبوه مردم به «قداست، قهرمانی، یا خصایص بی‌بدیل یک شخص و الگوها و نظامی که بنیان نهاده» نشات می‌گرفت: کاریزما فطری و ذاتی بود، اکتسابی و آموختنی نبود، امتیاز «فوق‌العاده»‌ای بود که فرد را از انبوه مردم «عادی» جدا می‌کرد و فوق آن‌ها قرار می‌داد.
در عین حال، وبر اصرار داشت که اقتدار کاریزماتیک نه فقط به یمن کاریزمای فرد که در رابطه‌ بین او و پیروانش، در پذیرش این امتیاز از سوی سرسپردگان او، به فعلیت در آمده، مشروعیت می‌یابد؛ از همین رو است که، در «نظریه‌ سازمان‌یابی اجتماعی و اقتصادی»، تصریح می‌کند که عمده‌ترین شرط کارآیی و اعتباریابی اقتدار کاریزماتیک «به رسمیت شناخته شدن» کاریزمای یک رهبر از سوی افراد زیر نفوذ او است.
همچنین، شخص کاریزماتیک در نتیجه‌ این رسمیت‌یابی اقتداری انقلابی پیدا می‌کند، اما نهایتاً باید با دو شکل دیگر حاکمیت به سازش برسد، وگرنه با مرگش اقتداری که بنیان نهاده از میان خواهد رفت – مگر آن که در روند «تحکیم و تثبیت» یا رایج و روزمره ساختن کاریزما، اقتدار کاریزماتیک اش به فرد دیگری انتقال یافته یا اقتداری بوروکراتیک / سنتی ادامه‌دهنده‌ اقتدار از دست رفته شود.
با ترجمه‌ آثار وبر به انگلیسی و دسترسی گسترده‌‌ به آرای او، «کاریزما» و «کاریزماتیک» در اواسط قرن بیستم به تعابیر غالبی در توصیف چهره‌های سیاسی برجسته بدل شد، چهره‌‌هایی – چه مثبت چه منفی – که جذابیت مقاومت‌ناپذیری برای توده‌ها داشته، توان اثرگذاری بی‌مانندی بر آن‌ها یافته بودند: رهبر کاریزماتیک ابرمردی بود که فراتر از اراده و اختیار مردم آنان را تحت تاثیر قرار می‌داد و هیچ‌کس یارای مقاومت در برابر او، یا حق انتخاب و انتقاد نداشت. در عین حال، چنین برداشتی، فارغ از این که تا چه حد وبری بوده، به زودی مورد تردید و مداقه‌ انتقادی قرار گرفت.
به ویژه، با ظهور جنبش‌های انقلابی، مارکسیستی، و پوپولیستی و، در ادامه، با افشای سازوکار نظام‌های برآمده از این جنبش‌ها روشن شد آن‌چه اکنون کاریزما خوانده می‌شود عمدتاً حاصل کار ایدئولوژی‌های ارتجاعی و تبلیغات سیاسی برای بت‌سازی و «شخصیت‌پرستی» بوده، هرچه بیشتر آشکار شد که کاریزما بیش از آن که مقوله‌ای متعلق به روان‌شناسی فردی باشد پدیده‌ای قابل درک و تحلیل در جامعه‌شناسی سیاسی، رفتارشناسی توده‌ها، و روان‌شناسی اجتماعی است."

کاریزما بیش از آن که به متعلقات یک شخصیت اشاره داشته باشد به صفاتی اکتسابی اشاره دارد که دیگران (دستگاه‌های تبلیغاتی و البته توده‌های مردم) به او منتسب کرده، شخصیت کاریزماتیکی از او می‌سازند و او را بر سرنوشت همگان حاکم می‌کنند. اشکال کار وبر آن‌جا بود که تحلیل خود از کاریزما را در چارچوبی اجتماعی ارائه داده، اما در تعریف و توصیف آن همچنان به روان‌شناسی فردی اتکا می‌کرد.
به دنبال این بازبینی، و با توجه به کارنامه‌ تاریک بسیاری از رهبران کاریزماتیک (گرایش بی‌حدوحصر آنان به اعمال خودکامگی سیاسی، استبداد اجتماعی، و سرکوب فکری و فرهنگی)، بسیاری وبر را مبلغ حکومت‌های تمامیت‌خواه یا فاشیستی شمرده، آرایش در باب اقتدار کاریزماتیک را وسیله‌ای برای مشروعیت‌یابی این‌‌گونه نظام‌ها شمردند.
با این حال، آن‌چنان که به‌ویژه با آثار جامعه‌شناسان، فیلسوفان، و فرهنگ‌شناسان فرانسوی روشن شد، وبر نه توجیه‌کننده که توضیح‌دهنده‌ اقتدار کاریزماتیک بود، و از قضا آن‌چه در عمل اتفاق افتاد از تیزبینی تحلیلی او حکایت داشت.
در همین راستا، ژان بودریار با تبیین بی‌تفاوتی و مسئولیت‌گریزی توده‌ها توهمات رایج در باب معصومیت «اکثریت‌های خاموش» را تاراند، و پیر بوردیو با تشریح مبانی مادی و تاریخی کاریزما توضیحات وبری در خصوص بنیان انتزاعی و اسرارآمیز آن را یکسر زیر سوال برد.
و این در حالی بود که، رولان بارت در «اسطوره‌شناسی‌ها»یش عرصه‌ی تازه‌ای در نقادی فرهنگی و اجتماعی گشوده، نشان داده بود آن‌چه در ایدئولوژی‌های رایج به‌عنوان امور «طبیعی» ارائه و تبلیغ می‌شود در واقع اموری خودساخته و مصنوعات «فرهنگی» است: کاریزما و همانندانش بیش از آن که صفاتی ذاتی و طبیعی بوده باشند به تلقی خاصی از جاذبه‌های فردی اشاره دارند که تماماً توسط فرهنگ‌های بشری ساخته می‌شوند.
سوای تحلیل‌های نظری، در رد ذاتی و طبیعی بودن کاریزما به واقعیات ملموس متعددی می‌توان استناد کرد. نگاهی به نام‌نامه‌ برجسته‌ترین رهبران کاریزماتیک علناً نشان می‌دهد چنین شخصیت‌هایی اغلب نه فقط به لحاظ ویژگی‌های شخصی امتیاز عمده‌ای نداشته بلکه بعضاً جاذبه‌ای بسیار کمتر از افراد عادی داشته‌اند.
به علاوه، این واقعیت که رهبر کاریزماتیک و محبوبِ یک ملت می‌تواند برای ملت دیگری منفور و مشمئزکننده و عاری از هرگونه کاریزما باشد گواه روشنی بر «فرهنگی»، و نه «طبیعی»، بودن کاریزما است، وگرنه ویژگی طبیعی طبعاً باید از توان تاثیرگذاری نسبتاً یکسانی بر عموم ملل بهره‌ور باشد.
افزون بر این‌، «جایگاه» یک شخصیت عاملی است که عمدتاً از چشم عموم دور می‌ماند حال آن که، دقیقاً به دلیل برتری «موقعیت» بر «شخصیت»، جانشنیان یک رهبر کاریزماتیک هم عموماً از کاریزمایی کم‌وبیش به حد رهبر پیشین بهره‌ور می‌شوند.
وانگهی، امکان افول شخصیت‌های کاریزماتیک (کاریزمازدایی از آنان) خود دلیل دیگری در تایید انتسابی بودن این ویژگی است: این امکان که یک شخصیت، در عین حفظ ویژگی‌های شخصی‌اش، کاریزمای خود را ناگهان یا به مرور از دست بدهد نشان‌دهنده‌ی این نکته است که کاریزما نه یک ذات کشف‌کردنی که یک ظاهر خلق‌کردنی است.
کاریزما بی ‌زمان و ‌مکان نیست: یک شخصیت تنها در زمان و مکان مناسب می‌تواند کاریزماتیک شود و، در اقتدار کاریزماتیک، عامل تعیین‌کننده نه وجود طبیعی شخص که آن تصویری است که در فرهنگ خاصی از او ساخته می‌شود.
این‌جا است که نقش فرهنگ‌ها در ساخت و پرداخت شخصیت‌های کاریزماتیک را باید مورد تاکید قرار داد. در واقع، آن‌چنان که از سیر تحولات جوامع بشری بر می‌آید، جامعه هرچه فرهنگ سنتی‌تر و / یا توده‌ای‌تری داشته باشد آمادگی بیشتری برای خلق رهبران کاریزماتیک خواهد داشت. (از این نظر، هم جوامع سنتی و هم جوامع مدرنِ مایل به همرنگی، همسانی، و تبعیت‌های توده‌ای به یک اندازه در معرض خطر اند)"

ظهور مستمر شخصیت‌های کاریزماتیک در این‌گونه جوامع نشان می‌دهد که فرهنگ تقلید و تبعیت و سنت مرید و مرادی و مانند این‌ها تا چه اندازه می‌تواند نقش تعیین‌کننده‌ای در توان و تمایل یک ملت برای تن دادن به یک اقتدار کاریزماتیک و تبدیل آن به مفری برای مسئولیت‌گریزی (نفی آزادی اراده و امکان انتخاب، و در نتیجه، سلب مسئولیت از خود) داشته باشد.
از قضا، در همین‌گونه جامعه‌ها است که تبلیغات حکومتی حد اعلای توان خود را در بهره‌برداری از تمایل توده‌ها به بت‌سازی و شخصیت‌پرستی به کار می‌برند: «شخصیت‌ کاریزماتیک» عموماً محصول همین همدستی تبلیغات و توده‌ها است.
طرح «اقتدار کاریزماتیک» از سوی وبر به روشن شدن ساختار حاکمیت در بسیاری از جوامع منجر شد، اما کم‌رنگ شدن نقش کاریزما در معادلات قدرت معاصر هم پی‌آمد روشن‌گری‌ها‌ و بازبینی‌هایی است که در برداشت وبری از بنیان طبیعی و نافرهنگی کاریزما صورت گرفت.
خوب یا بد، امروزه «شخصیت کاریزماتیک» در حال عقب‌نشینی از صحنه‌ سیاسی و رجعت به حوزه‌ غیرسیاسی (دین و آیین) است، و در حوزه‌ فردی هم اصطلاحاتی مانند «سوپر استار» و «سلبریتی» جای آن را گرفته‌اند.
جاذبه‌ فردی دیگر امری اسرارآمیز و آسمانی دانسته نمی‌شود گو این که بعضاً اکتسابی و آموختنی هم نباشد.
هرچه باشد، جامعه‌ توده‌ای اگر بخواهد از «حاکمیت سنتی» به «حاکمیت عقلانی - قانونی» گذار کند چاره‌ای جز کنار گذاشتن چهره‌های کاریزماتیک ندارد – هرچند که رفتار توده‌ها در برابر شخصیت‌های کاریزماتیک هنوز هم یادآور این گفته‌ تاسیتوس، تاریخ‌نگار رمی در دو هزار سال پیش، است که: «خود ساختند و به خودساخته ایمان آوردند.»

دوشنبه

اعدام کودکان توحشی بیرحمانه

قرار اجرای حکم اعدام یک نفر که در هشت سالگی مرتکب قتل شد

خبرگزاری هرانا - روزنامه شرق چاپ تهران خبر داد که یک پسر که در هشت سالگی مرتکب قتل شده است؛ هفته آینده در ایران اعدام خواهد شد.
بنا به گزارش روزنامه شرق، شاکی این کودک، ۵۰۰ میلیون‌ تومان برای عفو او خواسته است. بر اساس قوانین ایران اگر کودکان مرتکب جرمی شوند که مجازات آن اعدام باشد، اجرای این احکام به پس از ۱۸ سالگی موکول می‌شود.
بر پایه این گزارش شامگاه جمعه، نمایش “احساس آبی مرگ” با محوریت سرنوشت کودکان کانون اصلاح و تربیت که هر شب ساعت ۲۱ در سالن اصلی فرهنگسرای ارسباران اجرا می‌شود، اجرای جمعه‌شب خود را در روز جمعه ۱۴ تیر به نجات این کودک اختصاص داده است.
این گروه نمایش تصمیم گرفته با اجرای خود در روز جمعه این مبلغ را جمع‌آوری کرده و این کودک را از اعدام نجات دهد.
توضیح: لازم به توضیج است که بزه انتصابی به این کودک در سن هشت سالگی رخ داده است و با رسیدن وی به سن قانونی بر اساس جرمی که در کودکی مرتکب شده است در آستانه اعدام قرار دارد.
بررسی برخی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
•    ماده ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر: هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
•    بند ۱ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حق زندگی از حقوق ذاتی شخص انسان است. این حق باید بموجب قانون حمایت بشود. هیچ فردی را نمی‌توان خودسرانه از زندگی محروم کرد.
•    بند ۵ ماده ۶ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی: حکم اعدام در مورد جرائم ارتکابی اشخاص کمتر از هیجده سال صادر نمی‌شود و در مورد زنان باردار قابل اجراء نیست.
•    بند ۱ ماده ۶ کنوانسیون حقوق کودک: کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ حق‌ ذاتی‌ هر کودک‌ را برای‌ زندگی‌ به‌ رسمیت‌ خواهند شناخت‌.
•    بخش الف ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق کودک: هیچ‌ کودکی‌ نباید تحت‌ شکنجه‌ یا سایر رفتارهای‌ بیرحمانه‌ و غیرانسانی‌ یا مغایر شئون‌ انسانی‌ قرار گیرد. مجازات‌ اعدام‌ و یا حبس‌ ابد بدون‌ امکان‌ بخشودگی‌ را نمی‌توان‌ در مورد کودکان‌ زیر ۱۸ سال‌ اعمال‌ کرد.
•    ماده ۳ قطعنامه حمایت از حقوق محکومان به مرگ: افرادی که در زمان ارتکاب به جرم کمتر از ١٨ سال دارند نباید به مرگ محکوم شوند.

جمعه

اقدام برای کاهش اعدامهای بی دلیل و استبدادی

سالانه در کشورهای مختلف جهان انسان های بسیاری به شکل های مختلف جان خود را از دست می دهند. مرگ انسانها چه به صورت طبیعی و چه به صورت غیر طبیعی درد آور و ناراحت کننده است. زمانی که مرگ بر اثر طبیعی و یا بر اثر بیماری باشد قابل تحمل است اما اگر جان انسان ها توسط خود انسان گرفته شود به هر نحوی که باشد قابل تحمل نبوده و می بایست تلاش کرد تا انسان ها از مرگ های این چنینی نجات یابند. مسلما این قسمت از مرگها، برخلاف کرامت ذاتی انسان هاست به خصوص اینکه گرفتن جان انسانی به وسیله مجازات صورت گیرد.
می توان با استفاده از راه کارهای اصولی و علمی جلوی مرگ انسان ها را گرفت. کافی است فرهنگ مدارا را در بین مردمان کشورمان و یا دیگر کشورهای جهان ترویج دهیم و به فرزندانمان از کودکی مهربانی را بیاموزانیم و آنها را در مقابل مشکلات و فشارهای روحی خارجی قوی کنیم. در این میان حکومت ها نیز در فرهنگ سازی نقش بسیار مهمی را می بایست ایفا کنند. این امر باعث می گردد که از آمار جرم و جنایت کاسته شود و با کاستن جرم و جنایت می توان آمار مجازات های مرگ را نیز کاست و از طرفی باعث می گردد تا فرهنگ مدارا در حکومت نیز فرهنگ خشونت در استفاده از مجازات های سنگین و سلب حیات گردد.
ایران از جمله کشورهایی است که مرگ انسان را به عنوان یک مجازات قانونی به رسمیت شناخته است و راهکارهایی نیز برای نجات جان محکوم به اعدام پیش روی متهمین یا مجرمین گذاره است. در جستجوها و تحقیق هایی که در سالهای گذشته نموده ایم به این نتیجه رسیده ایم که در بسیاری از مواقع حتی مسولین کشور و بسیاری از قضات دادگاههای دادگستری تمایلی به صدور حکم اعدام و اجرای آن ندارند، اما چون در قانون راه دیگری به غیر از اعدام برای محکومیت فرد وجود ندارد، قاضی ناچار به صدور حکم اعدام می شود و یا اینکه فشارهای خارجی وی را وادار به صدور حکم اعدام می کند.
قانونگذار هر کشوری این امکان را برای مراجع عالی مانند رهبر یک کشور فراهم کرده است تا وی بتواند از عفو و بخشودگی استفاده کند و یا پرونده های قتل اعدام را در اختیار خانواده مقتول قرار داده است که می توان در شرایطی مجرمین را از مرگ نجات داد. گاهی متهمی دیوانه بوده است یا اینکه بی گناه به دادگاه فراخوانده شده است و گاهی نیز نمی تواند از وکیل حرفه ای و متخصص استفاده کند. در این طرح ما تمام تلاش خود را خواهیم کرد تا واقعیت ها را به درستی نشان دهیم و نگذاریم افراد محکوم به اعدام گشته و حکم اعدام نیست به محکومین اعدام اجرا گردد.

داستان کمپین:

این طرح ادامه تلاش موفقیت آمیزی است که در رابطه با نجات جان کودکان زیر ۱۸ سال از مرگ در سالهای بعد از ۱۳۸۴ در ایران صورت گرفته است. فعالیتهای ما در راستای نجات جان انسان ها در تمام موارد خواهد بود که در آنها مدارا و تحمل فرد یا حکومت تاثیر در مرگ انسان دارد. ما به دنبال این هستیم که آستانه تحمل انسان ها را افزایش دهیم و خشونت را از جامعه بکاهیم. به عنوان مثال در نزاع های خیابانی و دعاوی خانوادگی که بیشترین آمار قتل و اعدام را به خود اختصاص داده است را مورد بررسی کارشناسی قرار می دهیم و کارشناسان سازمان مدارای جهانی راهکارهای مهم و موثری را در کاهش جرم ارائه خواهند داد. اما در این بین موضوع گرفتن جان آدمی توسط دیگری با قصد و انگیزه قبلی و برنامه ریزی شده رسمی و دولتی برایمان بسیار مهم تر خواهد بود و به دنبال این خواهیم بود که در کنار احترام به حقوق تمام افراد، با کمک های مردمی، سازمانهای مختلف به دنبال آن باشیم که جان محکوم به اعدام را از طریق راهکارهای زیر از مرگ نجات دهیم. 

روش اصلی برای محدود کردن اعدام در اصل تمرکز بر حق زندگی و نجات جان انسان ها از مرگ بود.
اگر به تاریخ جمهوری اسلامی ایران در رابطه با مجازات اعدام مراجعه کنیم خواهیم دید که پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ نه تنها از میزان اعدام ها و نیز جرایمی که مجازات انها اعدام است کاسته نشده است، بلکه روز به روز بر آمار اعدام ها اضافه شده است و هم دایره اعدام در مورد جرایم بیشتر و گسترده تر شده است. به عنوان مثال در رابطه با اعدام در جرم قاچاق مواد مخدر با اینکه جمهوری اسلامی اعلام می نماید که با جدیت با مواد مخدر مبارزه می کند و سالانه بسیاری از کشورهای جهان جمهوری اسلامی را از نظر مالی برای مبارزه با مواد مخدر حمایت می کنند، نه تنها از میزان اعدام کاسته نشد و دایره جرایم کمتر نشد بلکه در هر سال اعدام ها افزایش یافت و مهم تر اینکه مجازات اعدام در جرایم مواد مخدر از نظر قانونی تشدید شد. 

در حال حاضر نمی توان هیچ سازمان و یا مرجع و نهادی را یافت که به صورت حرفه ای و کارشناسی شده بر روی کاهش اعدام فعالیت نماید. سازمان هایی که فعالیت می کنند صرفا فعالیت های خود را محدود به صدور نامه، بیانیه و گزارش نموده اند. حتی بزرگ ترین سازمانهای بین الملی برنامه مشخص و کارآمدی برای حذف اعدام ارائه نداده اند و از طرفی صرف نوشتن نامه، بیانیه و گزارش را نمی توان فعالیت مثمرثمر برای حذف اعدام به حساب آورد. 
تاسف بار است که بگوییم از لحاظ رتبه بندی جهانی کشورمان یکی از بالاترین آمار اعدامها را به خود اختصاص داده است. ما یقین داریم که ایرانی ها در بین دیگر کشورهایی که مجازات اعدام را در خود دارند از این آمادگی برخوردارند که مجازات اعدام را محدود و در مواردی حذف نمایند و این گروه در این طرح به دنبال این هستند که آمار اعدام در کشورمان را کاهش دهند.

ما یقین داریم که می توان مجازات اعدام را در کشورهای غیر اسلامی حذف و در کشورهای اسلامی محدود نمود و یا اینکه در یک شرایط خاص حذف کرد. برای اینکه مجازات اعدام را حذف و یا محدود کرد نیاز به یک برنامه ریزی دقیق و صحیح با سیاست های اجتماعی و مدنی است. با تلاش مدنی می توان مجازات اعدام را کاهش داد و مبارزه سیاسی نه تنها نقشی در حذف مجازات اعدام به خصوص در ایران ندارد بلکه باعث بالا رفتن میزان مجازات اعدام می گردد. تجربه در کشور ایران نشان داده است که تلاش مدنی در رابطه با ایران بسیار موثر بوده است که نتیجه آن محدود کردن اعدام برای کودکان و سنگسار شده است.

افراد بسیاری چه در داخل ایران و چه در خارج از کشور ایران ارزو می نمایند که مجازات اعدام از قوانین تمام کشورهای جهان حذف گردد و برای رسیدن به این آرزو نیز تلاش می کنند. هنرمندان در رشته های مختلف، ورزشکاران، بازیگران سینما و موسیقی دانهای بسیاری هستند که مایلند برای نجات جان انسان ها زمان های طولانی را صرف کنند. به عنوان نمونه اگر تلاش و کوشش این قشر از افراد جامعه نبود و رسانها در داخل کشور اطلاع رسانی نمی کردند، مجازات اعدام برای کودکان زیر ۱۸ سال و سنگسار در ایران حذف و محدود نمی گردید.

هدف کمپین حق زندگی:

هدف از اجرای کمپین حق زندگی، نجات جان انسانهایی است که در آستانه مرگ قرار دارند و عمده تمرکز نیز بر مجازات مرگ و موضوعاتی است که در آنها مدارا نقش اساسی در پیش گیری از مرگ دارد. اگر بخواهیم واقع بینانه به موضوع اعدام در کشورهای اسلامی بنگریم امکان حذف کامل مجازات اعدام به صورت کامل به خصوص در زمینه قصاص در کوتاه مدت وجود نخواهد داشت، اما امکان محدود نمودن آنها و نجات جان انسانها در همه جرایم وجود دارد.

در رابطه با محدود کردن اعدام می توان نسبت به برخی از جرایم و موضوعاتی که حساسیت زا نیستند فعالیت کرد و حتی خواستار تغییر قانون شد. به عنوان مثال در رابطه با قتل عمد، قانون به قاضی این اختیار را داده است که اگر کسی دیگری را حتی اگر عمد در کشتن نداشته باشد به قتل رساند ـ البته به غیر از جرایم رانندگی و حوادث ناشی از کار ـ به مجازات اعدام که در ایران به قصاص تعبیر شده است محکوم نماید. آمارهای غیر رسمی در پرونده هایی که داشته ایم و آماری که از صفحه حوادث سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۱ استخراج شده است، نشان می دهد که ۹۵ درصد از کسانی که در ارتباط با قتل محکوم به اعدام می شوند کسانی هستند که انگیزه و عمدی در ارتکاب جرم نداشته اند در صورتی که طبق اصول جزایی فردی که عمد در ارتکاب جرم ندارد را نمی توان به اشد مجازات محکوم نمود. این موضوع یکی از مواردی است که در این کمپین بر آن تمرکز خواهد شد. 

در پرونده های قتل می توان گروهها و تیم هایی را تشکیل داد که رضایت خانواده مقتول را برای گذشت از قصاص جلب نمایند. همچنین در موضوع قاچاق مواد مخدر که بالاترین آمار اعدام های ایران را در سالهای گذشته به خود اختصاص داده است به دلیل اینکه فاقد پشتوانه شرعی است و عمده کسانی که مرتکب قاچاق مواد مخدر می شود دارای مشکلات اقتصادی هستند، با یک برنامه ریزی مشخص می توان اعدام را در این بخش حذف کرد و یا از طرق عفو جان متهمین و مجرمین را از مرگ نجات داد.

نحوه اجرای طرح و رسیدن به هدف:

ضمن اینکه در این کمپین به دنبال این هستیم که خشونت را در جامعه کاهش داده و آستانه تحمل افراد را افزایش دهیم در بخش جرایم و مجازات ها موارد زیر مورد توجه قرار می گیرد..
ـ شخصیت مجرم و وضعیت اجتماعی آنها
متهمین و مجرمینی که با مرگ مواجه هستند را شناسایی و معرفی کنید…
یکی از موضوعاتی که در تلاش برای کاهش و یا حذف اعدام مورد غفلت قرار می گیرد، شخص مجرم است. نیروی اصلی برای نجات متهم و یا مجرم می بایست بر روی شخص و شخصیت مجرم تمرکز داشته باشد. تاکنون در کشور ایران به خصوص پس از انقلاب اسلامی بر روی مجرم به غیر از اعدام کودکان، تمرکزی به صورت حرفه ای و سازمان دهی شده صورت نگرفته است. دستگاه قضایی بیش از هر چیز به جرم به عنوان یک پدیده ناهنجار در جامعه و نیز مجازات به عنوان یک ابراز پیش گیرنده از وقوع جرم می نگریست.

در رابطه با کودکان سعی و توان بر این بود که اولا به بررسی شخصیت مجرم پرداخته شود و ثانیا، وضعیت اجتماعی مجرم مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این کمپین ما نیاز داریم که برای هر فردی که مرتکب جرمی می شود که آن جرم مجازات اعدام دارد، پرونده شخصیت تشکیل داده و وضعیت اجتماعی وی و نیز شرایطی که مرتکب جرم شده است را مورد تجزیه و تحلیل کارشناسانه قرار دهیم. از این طریق ما می توانیم ریشه های اصلی جرم را یافته و با استفاده از کارشناسان جامعه شناسی، جرمشناسی، روانشانی راهکارهای اصولی برای کاهش جرم را ارائه دهیم. در حقیقت این کمپین نشان خواهد دارد که برای از بین بردن جرم و نیز مجازات های ناعادلانه می بایست به دنبال ریشه های اصلی جرم رفت. می بایست به دنبال این بود که مساله را حل کرد و نباید صورتمساله را با استفاده از مجازات های سنکین مانند اعدام پاک نمود. 

یاری و حمایت فعالین مدنی و سیاسی در این مورد باعث می گردد که افکار عمومی به سوی بخشش و نه به اعدام، جلب گردد و جنبش بزرگی در جامعه و مابین مردم ایجاد گردد. باید در نظر داشت که برای موفقیت در این طرح می بایست توجه نماییم که هر کدام از مجرمین وضعیت خاص خودشان را دارند و می توانیم به صورت قاطع بگویبم که می توان بر روی ۹۵ درصد آنها پرونده شخصیتی تشکیل داد و کار روانشانسی و جرمشناسی بر روی متهمین و مجرمین انجام داد.
شخصیت مجرم، به خصوص مجرمی که قصد قتل ندارد ولی عملی که انجام داده است نوعا کشنده بوده می بایست دارای اولویت باشد و در کنار این موضوع نحوه رسیدگی قضایی به اتهام های متهم و اینکه متهم و مجرم از دادرسی عادلانه و منصفانه برخوردار باشد و شناسایی متهمین و مجرمین بی گناه نیز دارای اهمیت است.
ما در این طرح برای ترویج فرهنگ مدارا را در خانواده، جامعه و حکومت نیز تلاش خواهیم کرد.

ـ پیش گیری از خشونت

تلاش کنیم مدارا را جایگزین خشونت نمایید ….
زمانی که حکومت رفتار خشونت آمیز در مقابله با جرم از خود نشان می دهد این رفتار به عنوان یک فرهنگ در جامعه بروز پیدا می کند. در رابطه با کودکان زیر ۱۸ سال یکی از کارهایی که انجام شد از بین بردن خشونت علیه کودک توسط حکومت بود. هر چند در این رابطه می بایست کار مستمر انجام شود.
در این کمپین تلاش نماییم که خشونت را در خانه، جامعه و حکومت کاهش دهیم و دولت را مکلف کنیم که با فرهنگ سازی صحیح و استفاده از امکانات رسانه ای بر روی موضوع مدارا متمرکز شود.
برای اجرای این طرح تشریفات و پروسه زیر قابلیت اجرا پیدا می کند. البته ناگفته نماند که این طرح بیش از هر چیز یک کار عملی و نظری گروهی خواهد بود.

بخش عملی:

همانطور که مرقوم گردید تمرکز اصلی بر مجرم و جامعه است با این توضیح که تمرکز بر حکومت ( همانطور که بسیاری از سازمان ها و نهادهای مخالف اعدام تاکنون به آن تمرکز نموده اند ) نه تنها تاکنون نتوانسته نتیجه مثبتی به همراه داشته باشد. بلکه نتیجه معکوس داشته است به عنوان مثال در خصوص جرم مواد مخدر در سال ۲۰۱۰ مجازات اعدام تشدید و گسترش یافت و در مورد جرایم حدود نیز جرم هایی که پیش تر مجازات اعدام نداشتند، برایشان مجازات اعدام در نظر گرفته شد و در مورد جرایم رایانه ای و اقتصادی هم همینطور شد. اما در خصوص اعدام برای کودکان و سنگسار چون تمرکز اصلی بر مجرم و جامعه و تغییر فرهنگ منع خشونت بود موفقیت هایی صورت گرفت.

تمرکز بر متهم یا مجرم و شناسایی آن

شناسایی مجرم قدم اول انجام این طرح برای تشکیل پرونده شخصیتی است. نباید منتظر بمانیم که فرد محکوم به اعدامی را به پای چوبه دار ببرند یا اعدام کنند و سپس صرفا اعتراض به این امر نمایید. می بایست پیش از اینکه اتفاقی رخ دهد به متهم یا مجرمی که نیاز به حمایت دارد به انحا مختلف و در حد توان کمک کنیم. 
اینکه چه نوع مجرمی را می بایست شناسایی کرد نیز دارای اهمیت است. جرم هایی که مجرمین انجام می دهند متفاوت است. در رابطه با جرم قتل اولویت یا متهمین و مجرمینی است که به صورت غیر عمد مرتکب قتل شده باشد به عبارت دیگر مجرم یا متهمی را یافت که قصد و انگیزه قتل نداشته است و در یک موقعیت حساس و خاص مرتکب قتل شده یا بی گناه باشند. 

طبق قوانین جزایی جمهوری اسلامی ایران، قتل در چهار مورد عمدی محسوب می شود. 

اول آنکه ـ هرکاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیر معین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود واقع شود، خواه کار ارتکابی نوعا موجب وقوع آن جنایات بشود، خواه نشود. 
دوم ـ هر گاه مرتکب، عمدا کاری انجام دهد که نوعا موجب جنایت واقع شده، می گردد، هرچند قصد ارتکاب آن جنایت را نداشته باشد. 

سوم‌ ـ هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت را نداشته و کاری را هم که انجام داده است، نسبت به افراد متعارف نوعا موجب جنایت واقع شده، نمی شود. لیکن در خصوص مجنی علیه، به علت بیماری، ضعف، پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعا موجب آن جنایت می شود، مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنی علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد. 

و چهارم ـ هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت داشته باشد، بدون آن که فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد، و در عمل نیز جنایت مقصود واقع شود، مانند این که در اماکن عمومی بمب گذاری کند. 

ملاحظه می فرمایید چنانچه فردی دارای قصد و انگیزه مجرمانه هم نباشد امکان دارد به عنوان متهم به قتل عمد محاکمه و به اعدام محکوم می شود. این دست از مجرمین که محکوم به اعدام می شوند بیش از ۹۰ درصد اعدام ها را در بر می گیرند و در این طرح یک قسمت از هدف ما بررسی پرونده های این دست مجرمین است چرا که انها بدون قصد مجرمانه قتل مرتکب عملی مجرمانه شده اند که می توان در راستای حذف اعدام در این موارد به نتیجه رسید.

در ایران افراد بسیاری با محاکمه در درهای بسته به اتهامات جنسی از جمله لواط، زنا، تجاوز، مجاربه به اعدام محکوم می شوند و حکم اعدام انها اجرا می شود بدون اینکه کسی متوجه این موضوع گردد. لازم است این دست از پرونده ها را نیز شناسایی کنیم و برای نجات این دست از متهمین و مجرمین تلاش نماییم. 
در مورد موارد مخدر به راحتی می توان مجازات اعدام را با برنامه ریزی مشخص و کارامد تا حدودی حذف کرد چرا که این جرم و مجازات آن ریشه شرعی ندارد و حساس کردن جامعه نسبت به این موضوع برای حذف اعدام امکان پذیر است.

در خصوص جرایم مواد مخدر نیز می توانیم به مجرمانی اشاره کنیم و مورد هدف قرار دهیم که از روی اجبار و ناچاری و به دلیل فقر مرتکب عمل مجرمانه شده اند که اغلب به همین صورت هستند. به خصوص اینکه در حال حاضر حمل و نگهداری و فروش حتی سی گرم حشیش که در کشور هلند آزاد است در ایران برابیش مجازات اعدام در نظر گرفته شده است. 
در جمهوری اسلامی افرادی هم هستند که به دلیل یک عقیده سیاسی محاکمه و به اعدام محکوم می شوند. با تحلیل پرونده شخصیتی آنها نیز می توان در یک زمان مناسب فرهنگ اعدام این دست از افراد را در جامعه تغییر داد چه بسا که در این زمینه نیز کارهای بسیار مناسب و مهمی صورت گرفته است. به عنوان مثال فردی به نام خالد حردانی در یک پرونده هواپیماربایی به اعدام محکوم شد. در این پرونده افراد بسیاری اعم از وکلا، هنرمندان و فیلم سازان دخالت نمودند و کارگرادن معروف سینما به نام آقای کیارستمی فیلمی به نام ارتفاع پست در رابطه باموضوع پروندهساخت که بازتاب بسیار خوبی در ایران داشت و در نهایت نیز با عفو رهبری اعدام خالد به حبس تبدیل گردید.
می تواند با نوشتن یادداشت های کوتاه، مقاله، داستان و ساخت فیلم و غیره برای نجات جان انسان ها به صورت کلی تلاش کرد.

چه کسانی در این طرح بیشترین سهم و تاثیر را خواهند داشت:

وکلای دادگستری ـ 
بسیاری از کسانی که متهم به ارتکاب جرم می گردند و در نهایت به اعدام محکوم می شوند از دادرسی عادلانه برخوردار نیستند. از جمله اینکه از همان ابتدا وکیل دادگستری ندارند و در طول دادرسی هم به دلیل فقر مالی که دارند نمی توانند از وکیل دادرسی مجرب استفاده کنند. مضاف به اینکه متهمی که در داخل زندان بوده و هیچ پشتوانه ای ندارد نمی تواند صدای دادخواهی خود را به گوش کسی برساند. این متهم می بایست به درستی مورد تحلیل کارشناسی قرار گیرد و در این رابطه وکلای داگستری که بعضا به موضوعات جرمشناسی مسلط هستند می توانند در پیشرفت این طرح و نجات جان موکلین خود کمک کنند.

در این طرح می بایست برای افرادی که از وکیل دادگستری متبحر برخوردار نبوده اند وکیل دادگستری نیز معرفی نمود یا حتی با وکیل متهم و یا مجرم ارتباط برقرار کرد و در رابطه با پرونده شخصیت متهم کار تحقیقی انجام داد. با حمایت از وکلای دادگستری در این نوع پرونده ها می توان در طول مدت کوتاهی افکار عمومی را از خشونت به مدارا تغییر دارد. وکلای دادگستری برای آنکه موکلشان از مرگ نجات یابد می توانند برای این طرح بسیار موثر باشند. در این طرح ما با کمک وکلای دادگستری تلاش می کنیم که از تعداد اعدام ها به هر نحوی کاسته شود به عنوان مثال در پرونده های قتل می تواند رضایت خانواده مقتول را جلب کرد و به این طریق فرد از مرگ نجات می باید. راهی که برای نجات محکوم به اعدام در این مورد پیموده می شود، افکار عمومی را نیز با خود در جهت حذف اعدام به پیش می برد. 
از این روی از وکلای دادگستری درخواست می شود که این گروه را برای نجات جان انسان ها از مرگ یاری نمایند.

فعالین حقوق مدنی و سیاسی ـ 
فعالین مدنی و سیاسی به دلیل اینکه این پروژه سیاسی نیست و یک عمل انسانی و در جهت منافع مردمان یک کشور به حساب می آید می توانند همکاری خوبی نمایند. فعالین مدنی و سیاسی می توانند بخشی از تغییر فرهنگ خشونت را به عهده گیرند. آنها می توانند چند نقش بسیار عمده در این پروژه داشته باشند. نقش اول در داخل ایران است که با ارتباط گیری با روزنامه نگاران و رسانه های خبری موضوع حمایت یک محکوم به اعدام را در داخل ایران منتشر می کنند و نیز گروههای کوچکی را برای حمایت از محکوم به اعدام و همچنین خانواده قربانی جرم فراهم می کنند.

روزنامه نگاران ـ 
وجود چند خبرنگار حرفه ای در روزنامه های ملی و محلی و انعکاس پرونده شخصیت متهم و اینکه متهم به دلایل شخصیتی مستحق اعدام نیست، می تواند در از بین بردن خشونت موثر باشد چرا که با این طریق جامعه را درگیر یک معظل اجتماعی کرده و حس انسان دوستی را نسبت به متهم تقویت می کنیم و در نتیجه آنها هستند فشارهایی که از طریق حمایت های اجتماعی صورت گرفته تبدیل به فشارهای سیاسی کرده و افکار مسولین را نیز در جهت تغییر روش خود و به خصوص تغییر قانون تحت تاثیر قرار می دهند.

دولت ها ـ
زمانی که پرونده های از نوع آنچه گفته شد مطرح گردد، دولت های کشورهای دیگر ناخودآگاه و بر اساس خواست مردم یک کشور و نیز سازمان های بین المللی وارد تلاشی گسترده برای از بین بردن خشونت می شوند. این عمل باعث می شودکه بتوانیم بر افکار و عقاید کشورهای اسلامی نیز تاثیر بگذاریم.

بخش نظری

در کنار فعالیت های عملی، نمی توان فعالیت های علمی را نادیده گرفت. در این رابطه می توان یک تیم تحقیقاتی متشکل از متخصصین روانشناسی، جرمشناسی و جامعه شناسی تشکیل داد. زمانی که ما پرونده های شخصیتی متهمین را جمع آموری می کنیم تیم تحقیقاتی بر روی پرونده های شخصیتی کار کرده و با دلایل مستند افکار عمومی را تغییر خواهد داد. 

در این راه می توان کتاب های داستان کوتاه، کتاب های حقوقی، ترجمه کتاب های جنایی مربوط به این موضوع و فیلم مستند و انیمشن و فیلم های آموزی ساخت. برای اینکه مقامات جمهوری اسلامی گمان نکنند که این پروژه یک پرژه سیاسی است، نیازی به برگزاری کنفرانس و سمینار و غیره در این رابطه بین فعالین یا محققین ایرانی نیست. 
این گروه می توانند نقش بسیار ارزنده ای در حذف اعدام و محدود کردن آن داشته باشند. کار دیگری که می توان در این گروه انجام داد معرفی راهکارهای لازم در رابطه با پیش گیری از وقوع جرم به دولت است. متاسفانه در زمینه های یاد شده تاکنون کمتر کار مفید انجام شده است که نیاز به گسترش چنین فعالیت های علمی و عملی است.

اعضای کمپین نجات انسانها عقیده دارند که صرفا با یک کار گروهی و برنامه ریزی شده می توان آمار اعدام در کشورمان را کاهش دهیم. ما در این کمپین نیاز به اطلاعات حقوقی، روانشناسی، جامعه شناسی و جرم شناسی افراد متخصص داشته و دست همه کسانی که می خواهند ما را برای رسیدن به هدفمان یاری کنند به گرمی می فشاریم. به ما ایمیل بزنید و از نزدیک ما را یاری کنید. هنرمند، وکیل دادگستری، خبرنگار، نقاش، موسیفی دان، خوانند، فیلم ساز، گرافیست و هر متخصصی که گمان می کند می تواند نقشی در فرهنگ سازی ارتقا مدارا و منع خشونت داشته باشد با ما تماس بگیرد و عضوی از خانواده این کمپین باشد.